×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

گوشه تنهایی من

سالهاســــت عبور کرده ام از خویش

میخواهم بنویسم

میخواهم بنویسم اما چگونه نمیدانم

میخواهم بمانم اما چگونه نمیدانم...

میخواهم زندگی کنم و سهم را از واژه ی بی تدبیر روزگار تیره و تار بگیرم...

اما با کدامین امید نمیدانم...

هیچ چیز نمیدانم اما مینویسم تا شاید تو بدانی...

آیا خبر از قلب سوخته و پروبال شکسته ام در این گوشه ی قفس داری

که نامش را زندگی گذاشته ام؟

چرا صدای نجواهای محبت آمیزت در کوچه پس کوچه ی احساس من

به گوش نمی رسد؟ من هم رنجیده ام هم د

رد کشیده ام هم خندیده ام.....

هم زخم خنجر نارفق را بر پیکر روحم دیده ام و هم مرهم رفیقان را....

هم برای شادی گریسته ام هم برای دلتنگی.....

اما ایمانم همیشه در گوشم زمزمه میکندشاکر و شاد و عاشق باش...

برای وصال عشق باید سختی ها کشید...

باید فرهاد وار تیشه بر کوه زد و مجنون وار سر به بیابان....

کاش میدانستم عشق واقعی به هجران منجر میشود یا وصال.......

آنگاه عشق واقعیم را به تو ثابت میکردم و به همه....

دستهایم خالی است و جز((امید)) تو چیزی در دل ندارم.....

چهارشنبه 26 شهریور 1393 - 4:56:53 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
× برای این پست نظرات ارسالی پس از تایید مدیر وبلاگ به نمایش در خواهند آمد
آمار وبلاگ

36849 بازدید

213 بازدید امروز

343 بازدید دیروز

2386 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements