×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

گوشه تنهایی من

سالهاســــت عبور کرده ام از خویش

کورش کبیر و فاحشه

کورش بزرگ به دهی سفر کرد،


زنی که مجذوب سخنان او شده بود از کورش خواست تا مهمان وی باشد.


کورش پذیرفت و مهیای رفتن به خانه‌ی زن شد.


کدخدای دهکده هراسان خود را به کورش رسانید و گفت :


�این زن، هرزه است به خانه‌ی او نروید�


کورش به کدخدا گفت :


�یکی از دستانت را به من بده�


کدخدا تعجب کرد و یکی از دستانش را در دستان کورش بگذاشت.


آنگاه کورش گفت :


�حالا کف بزن�

کدخدا بیشتر تعجب کرد و گفت: �

هیچ کس نمی‌تواند با یک دست کف بزند..

کورش لبخندی زد و پاسخ داد :


هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد،

مگر این که مردان دهکده نیز هرزه باشند


دوشنبه 17 فروردین 1394 - 8:07:32 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
آمار وبلاگ

36866 بازدید

230 بازدید امروز

343 بازدید دیروز

2403 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements